اعتراف!!

وبلاگ

اعتراف!!

۱۹ بازديد

 اعتراف !!

روزي مردي براي اعتراف كردن به كليسا رفت.پدر روحاني گفت:  پسرم اعتراف كن.

 مرد گفت: بيست سال پيش يكي از سربازان فراري از جنگ جهاني از ترس جنگ به من پناه آورد . من به او گفتم : براي هر شب پناه دادن به او بايد مقداري پول به من بدهد و او هم قبول كرد. آيا من دچار گناه شده ام؟

پدر گفت: نه ، اصلا. و مرد دوباره گفت: 

 آيا به اون سرباز بگم كه جنگ تموم شده؟؟؟



تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد