كم گفتن و ...

۱۴ بازديد

  كتابت را جا بگذار / كمپين كتاب خواني در لينك زير:

http://modara.blogfa.com/ 

**********************************************

  كم گفتن و...

لقمان حكيم پسر را گفت:

امروز طعام مخور و روزه دار، و هرچه بر زبان راندى، بنويس . شبانگاه همه آنچه را كه نوشتى، بر من بخوان.

آنگاه روزه‏ات را بگشا و طعام خور .

شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند.

ديروقت شد و طعام نتوانست خورد.

روز دوم نيز چنين شد و پسر هيچ طعام نخورد.

روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند،آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هيچ طعام نخورد .

روز چهارم، هيچ نگفت . شب، پدر از او خواست كه كاغذها بياورد و نوشته‏ها بخواند.

پسر گفت:

امروز هيچ نگفته‏ام تا برخوانم.

لقمان گفت:
پس بيا و از اين نان كه بر سفره است بخور و بدان كه روز قيامت، آنان كه كم گفته‏اند، چنان حال خوشى دارند كه اكنون تو دارى.

(منبع:http://www.shayeste.net/)



تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد