آن طوري كه مي تواني باشي!

۱۶ بازديد
                     آن طوري كه مي تواني باشي

  

نقاش دوره گردي براي يافتن چند نمونه كاري در يكي از روستاهاي بين راه توقف مي كند.

 يكي از نخستين مشتريان او مرد مستي بود كه علي رغم صورت كثيف نتراشيده و لباس هاي گل آلود، باوقار و متانتي كه در خود سراغ داشت، مقابل نقاش مي نشيند .

 پس از آن كه نقاش بيشتر از معمول بر روي چهره او كار مي كند. تابلو را از روي سه پايه  برمي دارد. و به طرف او دراز مي كند .

 مرد مست متعجب ،به مرد خوش لباس و خوش روي تابلو نگاه مي كند و مي گويد:

           اين كه من نيستم .

 نقاش پاسخ مي دهد:

 من شما را آن طوري كه مي توانيد باشيد ،كشيده ام.

             

آن كيست كز روي كرم با من وفاداري كند         

 برجاي بد كاري چون من با من نكو كاري كند

اول به بانك ناي و ني گويد به من پيغام وي              

  وآنگه به يك پيمانه مي با من هوا داري كند

منبع:http://farzanegan-kd.blogfa.com/



تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد